پرومتئوس که آتیش رو از خدایان ید و به انسان هدیه(!) داد، زئوس (خدای خدایان) فهمید و عصبانی شد. برای مجازات قرار شد که پرومتئه به کوه قاف بسته بشه و هر روز صبح با طلوع آفتاب یک عقاب غول پیکر (خدای انتقام - تایفون) بیاد و زنده زنده جگرِ پرومتئه رو بخوره. از اون جایی که پرومتئه خدا بوده، نمی‌مُرده، تا فردا صبح جگرش ترمیم می‌شده و دوباره توسط تایفون خورده می‌شده.
مجازات اصلی پرومتئه فقط درد بی اندازه از خورده شدن جگرش نبود، بلکه آگاهی از  تموم نشدن و ابدی بودن این زجر بود
هیچی خواستم بگم‌ تموم شدن خیلی چیز خوبیه D:
.
.
.
.
.
.
{یه داستانایی هم هست (خیلی نمی‌دونم، قصدشم ندارم) که پرومتئه موفق به فرار از کوه قاف می‌شه و به بین انسان‌ها می‌ره.بعد با چیزایی که از انسان می‌بینه برمی‌گرده به کوه قاف و ترجیح می‌ده که همون هر روز صبح با طلوع آفتاب جگرش خورده بشه }


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها